Malasema




Saturday, May 08, 2010

٭
خاطره نفست را می گیرد
اهنگ خاطره بارانت می کند
و بو
سرنگی می شود
 که دنیا را در لحظه تزریق می کند
هه؛ 
کارَت تمام است



٭
همینطور تکه تکه از تن تو می کَنند
تا تو را تبدیل کنند به آن چیزی که می خواهند.
درست مثل من که افتادم به جان این کُنده توت
که داده ام از درازا دو نیم کرده اند 
تا تبدیلش کنم به یک سه تار.
و حالا به کمک یک مُقار دارم تکه تکه چوب های اضافی اش را می تراشم
جادویی که نه.
این، تازه اولین پله ست. 
می دانم باید سی و نُه تار دیگر ساخت؛
می دانم باید همه فوت و فن استادان قدیم دا جمع بزنم با دانشِ غرب.
می دانم باید صبور باشم
و ذوق زده نشوم به اندکی توفیق.
می دانم هیچ فریبی نباید مرا به در کند از راه.
می دانم مثل یک غربی باید با یک فرضیه آغاز کنم.
بعد، آزمون و خطا 
تا اگر چیزی سدِ راه نشد
(همان چیزهای ترسناکی که میگویند)
سرانجام آن چهلمین تار بشود
همان سه تار جادویی.




........................................................................................

Thursday, April 22, 2010

٭
دو نفر از دانشمندان عزیز راست کردند که ببینند آیا چیز های به غیر از دارایی ها و نیروی کار و تکنولوژی و سرمایه و .. بر موفقیت کشور تاثیر میزاره یا نه؟ شاید شما هم مثل من سوال کرده باشین که خب غیر از اینا که دیگه چیزی نمیمونه و استاد گرام هم در جواب گفت یعنی چیز هایی که وجود خارجی ندارن و یا شاید هم داشته باشن ولی حداقل ارتباط عللی مستقیمی بینشون نیست ولی می تونن تاثیر بزارن و ما اسم این چیز ها را میزارم سان اسپات
. البته اینجا هم من یه سوال دیگه هم پرسیدم که بعدا میگم.

و نتایج تحقیقشون چی شد؟ این شد که دیدن تو کشوری که ملت به سان اسوات ها توجه می کنن دو تا نقطه تعادل وجود داره. یکی نقطه تعادلی که ملت طبق سان اسپات عمل نمی کنند و یک نقطه تعادل وقتی ملت طبق یان اسپات عمل می کنند که در این کشور ها تعادل دومی نطقه تعادل بالاتری (بهینه تری) هست.
و دیدن تو کشور هایی که مردم به سان اپات توجه نمی کنند فقط یک نقطه تعادل هست. و حدس می زنی این نقطه تعادل در شرایط یکسان کجای اون دو تا نقطه تعادل قبلیه؟ وسطشون کمترین بیشترین؟ جواب اینه که نقطه تعادل کشور بی توجه به سان اسپات بیشترینه

حالا اگه هنوز تصوری از سان اسپات نداری می گم سوالم چی بود. اون موقع من پرسیدم پس مثل سان اسپات یعنی چیزی مثل دین؟ و یا اعتقاد به خدا؟که دیدم استاد گرام هول شد و گفت اینم میتونه برداشت بشه ولی بیاید تو برداشتاش صحبت نکنیم و تعادلش رو فقط حساب کنیم و مکثی کرد و گفت شاید خرافات تعبیر بهتری باشه
که ما هم دستگیرمون شد بعله

حالا یعنی چی؟
یعنی اینکه تو کشوری که دین رواج داره اکه مثلا جنگی بشه دین کمک می کنه. باعث میشه سربازا خطر بیشتری رو بپزین و تخماشون گنده بشه واسه همین چه می دونم مثلا خوندن دعای توسل واسه سرباز ایرانی خیلی بهتره تا نخوندنش وقتی یارو اعتقاد داره. ولی تو کشور بی دین به جای جو دادن میرن تانک می سازن دهن هر چی سربازه تخم گندس می گان. یا مثلا دعا حالا مریضای مومن رو بهتر می کنه تا اینکه طرف مومن باشه و دعایی خونده نشه ولی کشور بی دین از باب اینکه میدونه هیچ دری از آسمون باز نیس مشکل رو حل می کنه و دارو رو کشف می کنه

حالا چرا یارو اسم مقاله اش رو گذاشته لکه های خورشید؟
در ۴ قرن پیش یه اقتصاد دانی تئوری مطرح می کنه به همین نام و با این ایده که لکه هایی که توی خورشیدن رو محصولات کشاورزی تاثیر میزاره که خب حرف چرتی زده ولی این دانشمندان در یک اقدام با مزه همون اسم رو روی کارشون گذاشتن


http://ideas.repec.org/a/ucp/jpolec/v91y1983i2p193-227.html


موید باشید



........................................................................................

Thursday, March 18, 2010

٭
There is no tomorrow.



........................................................................................

Wednesday, March 17, 2010

٭
Let your hair grow
I'll be the scarecrow



........................................................................................

Monday, March 15, 2010

٭
نوشتن یعنی اینکه یه چیزی کمه
حالا یا کلمه پنیر رو در یخچال باشه
یا رمان جنگ و صلح تولستوی



........................................................................................

Sunday, March 14, 2010

٭
چرا وقتی می خوای برنامه برا خودت بنویسی خودتو در حالته ایده آلت در نظر می گیری؟
یادت میره غیر خود ایده آل رو؟
خود بی حوصله خود دلتنگ
خود ضعیف
خود دائم و الشق
خود وقت به گا ده
کثافتا رو بیار توی مدل
نترس
بهتر می تونی کنترلشون کنی 



........................................................................................

Friday, March 12, 2010

٭
من از مادر زاییده نشدم
اینو اخیرا فهمیدم
از این باب که
من میخواد خیلی کار ها بکنه
ولی چون از مادر زاییده نشده
هیچ کاری نمی کنه



........................................................................................

Monday, March 08, 2010

٭
باهوشای ایران به مراتب خنگ تر از باهوشای بقیه جاهان
چرا؟ چون باهوشا رفتن جاهای بهتر برا زندگی مثلا امریکا
چرا؟ چون باهوش بودن
و امریکا همینطور گنده تر و گنده تر شد و امریکا شد

داشتم فکر می کردم خب پس اولش امریکا چطوری آدم جمع کرد؟
هیچی آقا امریکا خوش تیپ بود
همه توش کت شلوار می پوشیدن می رفتن سر کار
اینطور شده که اگه کسی می خواست فکر کنه بهترین کشور کدومه خوشتیپ ترینه به ذهنش میومد
از این باب که تو دبستان اول سال همه می خواستن برن تو تیمه پسر خوش تیپه
حتی اگه هیچ پس زمینه ای از بازی طرف نداشتن
بعد آخرش میدیدی یارو فوتبالی هم بارش نیست ولی برد همه رو
همه هم میگن تیم فلانی برد
حالا شاید بگی پس انگلیس چی؟ اون که رویال تره تازه
آره ولی تفاوت امریکا این بود که بچه باحال بازی در میاورد
با کت شلوار تو صحرا عرق می کرد و آستین بالا ماشین و کر و کثیف ماشین رو درست می کرد ولی انگلیس اصلا صحرا نداشت اگرم داشت اصلا نمی رفت ماشینش هم خراب می شد سپاستین درست می کرد بعدشم اخراج می شد که چرا ماشین خراب شده

خلاصه اینکه قضیه خوش تیپی رو تو زندگیت دست کم نگیر



........................................................................................

Wednesday, February 17, 2010

٭
ترم اول دو تا خودکار خریدم
یه آبی
یه مشکی
و تا آخر ترم
اونا هم تموم شدن

ترم دوم دو تا خودکار خریدم
یه آبی
یه مشکی
و نه تا آخر ترم
بلکه سر امتحانا
تموم شدن

بعضی وقتا به همین سادگی
از رد پام می ترسم



........................................................................................

Archives

07/04   08/04   09/04   11/04   02/05   10/05   11/05   12/05   01/06   02/06   03/06   04/06   05/06   06/06   07/06   08/06   09/06   10/06   11/06   12/06   01/07   02/07   03/07   04/07   05/07   06/07   07/07   09/07   02/08   03/08   02/10   03/10   04/10   05/10   06/11   11/11   02/12  

Home