Malasema




Monday, August 28, 2006

٭
من نمي فهمم چه مي شود
و يا نمي فهمم چه مي رود
من كمي مونم
گمونم
من قرار بود با ويرجيانا ازدواج كنم
سر عقد بامزه بازي در آورد گفت نه
الان مريضم بدون هيچ كنايه اي
ديگه كون مرغابي ها مثل قبل اين ور و اون ور نميره
يا شايد چشام از بس ايور و او ور ميره حركت اونا رو نميبينه
چشما اينور و اونور ميره ؛ مي خنده حرف مي زنه عر ميزنه گريه
ولي همينطوري كه دستو پا ميزنه پلكا ميفته روش
پلكا ميفته روش ، هيچكسم به تخمش نيست
پسر كار از خستكي گذشته
من رام شدم
اولين بازي كه به يه زن تجاوز ميشه خودشو جر ميده
دو سه چهار
صدمين باري كه به يه زن تجاوز ميشه مي دوني زن چه كار ميكنه ؟
يه پكي به سيگار ميزنه و ميگه راستي ترافيك سبك تر شده ها
آوردن پول نفت سر سفره مردم چي شد ؟
دنده دو تيپ پنج دنده سه سمند رو ميگيره
احمقا ورداشتن 20 تا سايت اسراييلي رو هك كردن
احمدي نژ‍اد رفته گفته
تو معدلت چند شد ؟
ببين آقا
كارتو بكن
ولي آروم تر
نميخوام خاكستر سيگارم بريزه



........................................................................................

Saturday, August 26, 2006

٭
بعضي از آهنگا تو ‍ژانر وحشت جا مي گيريند



........................................................................................

Friday, August 25, 2006

٭
SINCE 1913



٭
اتوبوس همچنان مي چسد
و ترك بر نميدارد
چرت عصرانه هيچ كس



٭
موقعي كه چارلي كوچولو پرده رو كنار زد و
ديدن مادرش داره لخت مي رقصه
و دوباره بايد تمام شب نعره هاي يه گوشت شصت كيلويي رو تحمل كنه
آب دهنشو قورت داد .
همين موقع بود كه همه مطمئن شدن كه
چارلي كوچولو انتقامشو از دنيا مي گيره
مي دوني همه از دست دنيا شاكي ان
خيليا مي بخشن
بعضي آدم عقده اي هم هستن كه نمي بخشن
يا همون باصطلاح هنرمند



٭
زمين را مي كني
وقتي گود شد
دلت رو قايم مي كني توش
كه هيچكس نبينه
بعد بيلچه رو ميدي دسته يارو
ميگي برو زير اون درخت بزرگه رو بكن
ببين چي پيدا مي كني



٭
يه شب رفتم بام تهران تا اگه زلزله اومد
از شهر زير پام عكس بگيرم
و با گرون ترين عكس قرن پولدار بشم
زلزله نيومد



٭




سلام بچه ها
امروز ميخوام شما رو با خانوم اولگا آشنا كنم
روزي روزگاري خانوم اولگا مثل هر دختري
تو خونه پاپا و ماما به خوبي و خوشي در حال زندگي بود و عاشق آهنگاي فرامرز اصلاني كشورش بود تا اينكه كير خدا در كاسه ي كائنات مي چرخد و مي چرخد تا اينكه آرام روي كون خانوم اولگا مي ايستد و بعبارتي دگر يك پسر جين پوش با خانوم اولگا رابطه پيدا مي كند. رابطه اي كاملا ساده. پسرك جين پوش با كله مي افتد در عشق خانوم اولگا ولي لام تا كام بروز نمي دهد و روز به روز بيشتر فرو مي رود اما باز بروز نمي دهد چون فكر مي كند كه نكند خانوم اولگا را براي كردن مي خواهد نه چيزه دگر . براي همين نمي گويد تا اينكه روزي از انباري پدربزرگش اره برقي قديمي را در مي آورد و بعد از روغن كاري و نظافت يك عدد كير و دو عدد تخم خود را قطع مي كند. اما انگار پسرك خوب اره برقي را تميز نمي كند و عفونت و چرك آن مي زند مادر پسرك را مي گايد. از آنطرف نميدانيم چه مي شود كه در پاركينگ قفل مي شود تا باز مادر پسرك را بگايند. پدر بزرگ پسرك وقتي از سفر بر مي گردد و در پاركينگ را با ز مي كند به جاي مشاهده كردن ظاهر منظم و مرتب پاركينگ با يك عدد كير افتاده روي زمين و يك جسد كه احتمالا حداقل يك روزي پرپر مرگ مي زده مواجه مي شود. خانوم اولگا وقتي كسخلي پسر را مي شنود كه او براي اينكه دوست داشتنش در كيرش جمع نشود تا چه حد كسخل بازي در آورده تصميم مي كيرد تا آخر عمر با هيچ كس از رو عشق سكس نكند تا باو وفادار بماند و براي همين ابتدا مدل و سپس پورن مي شود. الان هم من و تو اينارو مي بينيم و شايد راست كنيم و حتي كف دستي هم تر كنيم و بخنديم به ريش پسره.



........................................................................................

Wednesday, August 23, 2006

٭
عين توله سگي كه تو شب باروني ننشو گم كرده و
با افتادن هر قطره از ناودون يا با رد شدن هر سايه
داستاني ميسازه و بغضش بيشتر ميشه
مي ترسم



........................................................................................

Sunday, August 13, 2006

٭
اينجا پرده پسرا رو تو آگهي ترحيمشون آويزون مي كنن



........................................................................................

Saturday, August 12, 2006

٭
روي قوس D گير كردم
گاهي ميرفتم اينور
گاهي قل مي خوردم اونور
ولي الان رفتم توش نشستم
تكيه دادم به ديوار صافش
پاي چپم رو خم كردم
اون يكي هم افتاده پايين ؛ تاب مي خوره
آروم واسه خودم سيگارمو مي كشم



٭
ديدم رو شلواركم نوشته XXL
تحريك شدم



........................................................................................

Tuesday, August 08, 2006

٭
- Dad, what is this place? Where are we? Is there anyone here?
- No. just us.
- What are we doing here?
- Nothing. we're going to an island
- An island? Which one? That one?
- No, another one.



........................................................................................

Saturday, August 05, 2006

٭
من به همه آدما حق مي دم
هر زماني
هر كاري كه كردن
يه چيزي پشتش بوده كه منم مي كردم
به همين كثافتي



........................................................................................

Friday, August 04, 2006

٭
آدما كار مي كنن واسه اينكه نميتونن هميشه سكس داشته باشن
رفيقم ميگه اينو



٭
اينجا جغد ها يادشان مي رود جفت گيري كنند
اسب ها سكه جمع مي كنند
گنجشك خاطرات اسب آبي را براي نوه اش خميازه مي كشد
تمساح رنگ سبزش را پر رنگ مي كند
كمي آن طرف تر مرد ريش دار چشمش را مي مالد و عطسه مي كند
بچه جغد ها ريسه مي روند و من مي ترسم



........................................................................................

Thursday, August 03, 2006

٭


مشكل اينجاست كه روياهام
از واقعيتم
واقعي ترند.



٭
يه هنرمند
چند تا انگشت لازم داره
و يه ذره دنياي كثيف



٭
و من پشت پوزخندم ترك مي خورم



٭
حلال ترين ماده پرسه زدن تو كوچه تاريكه
نه براي رسيدن به تهش
يا سرش
بي دردا ثبتش نكردن



٭
از مسخرگي خوشي هاتون خندم ميگيره
از خوشي هاتون گريم



........................................................................................

Archives

07/04   08/04   09/04   11/04   02/05   10/05   11/05   12/05   01/06   02/06   03/06   04/06   05/06   06/06   07/06   08/06   09/06   10/06   11/06   12/06   01/07   02/07   03/07   04/07   05/07   06/07   07/07   09/07   02/08   03/08   02/10   03/10   04/10   05/10   06/11   11/11   02/12  

Home