Malasema




Friday, March 03, 2006

٭
نگاه كن به بازي آب
رقص نور
و سطح زيباي فلز
پ.ن.
يادته اون تبليغه تاژ كه مرده ميگفت "شب مهمون داشتيم و
ميدونستم زنم با ظرفا حال نميكنه و منم كه از قبل فكرشو كرده بودم"
بعد مرده تاژو از كيفش در مياره و ظرفا رو ميشوره
رو ليوانه هم عكس يه مرغ زرد با كاكل قرمز بود
پ.ن.
شنبه شبا يه قهوه بد-اون موقعا هنوز بلد نبودم- درست مي كردمو
تو تاريكيه خونه جلوي اخبار انگليسي مي شستم
جوري تو خودم جمع مي شدم كه انگار قراره يكي بهم تجاوز كنه
آخه آهنگ تيتراژ پوآرو هم بهم تجاوز مي كرد.
پ.ن.
صداي همين يارو وقتي خوابآلود درو وا مي كرد
روزنامه رو برمي داشت
گربهه هم ميرفت تو خونه
پ.ن.
وقتي سروش سيما ميگه ما ما 83 به بعد داريم
وقتي روابط عمومي شبكه چهار هم ازت مي پرسه شما دانشجويين ؟
حالا من هي بگم من چيزي سردتر از اون پاركه
كه پيرمرده توش يه نفري شطرنج بازي مي كرد نديدم
حالا هي بگم آدمي به باهوشي فريزر نديدم
پ.ن.
اون دو تا بودن كه سر يه درخت گلابي دعوا مي كردن
و هر كي مي تونس ملچ مولوچ گلابي مي خورد
سر آخرين گلابي چي اومد ؟

هيچي آقا
با اينا زمستونو سر مي كنم



........................................................................................

Archives

07/04   08/04   09/04   11/04   02/05   10/05   11/05   12/05   01/06   02/06   03/06   04/06   05/06   06/06   07/06   08/06   09/06   10/06   11/06   12/06   01/07   02/07   03/07   04/07   05/07   06/07   07/07   09/07   02/08   03/08   02/10   03/10   04/10   05/10   06/11   11/11   02/12  

Home