Malasema




Tuesday, November 08, 2005

٭
زمانی مربی شمشیر بازی بودم.
وقتی سر مسابقه شاگردهام از رقباشون می ترسیدند
می رفتم در گوششون می گفتم:
"هی پسر؛ اینو یادت باشه هر پسری تو دنیا
یه تصویر فانتزی تو ذهنش برای جق زدن داره
و یه دختر هم چند بهونه برای دادن.
با یه لبخند کیری برو که تو برنده ای"
هیچ وقت درست به حرفام گوش نمی دادند.
آخرشم نصفشون رفتند مسئول سیخ کردن کباب
تو یه رستوران آسیایی شدند و بقیه شون هم نینجا شدن.
من هم آموزشگاه شمشیر بازی رو تعطیل کردم و
داور شمشیر بازی شدم.
و تمام کسانی که با لبخند کیری تو زمین
میومدند برنده اعلام می کردم.
جالب اینه که داور نمونه سال شدم.



........................................................................................

Archives

07/04   08/04   09/04   11/04   02/05   10/05   11/05   12/05   01/06   02/06   03/06   04/06   05/06   06/06   07/06   08/06   09/06   10/06   11/06   12/06   01/07   02/07   03/07   04/07   05/07   06/07   07/07   09/07   02/08   03/08   02/10   03/10   04/10   05/10   06/11   11/11   02/12  

Home